حجاب و عفاف

 حجاب

جایگاه حجاب از دیگاه روانشناسی

هر انسانی، با هر نظام فکری، افعال اختیاری‏اش را به منظور رسیدن به اهدافی که آن‏ها را پسندیده و خوب تشخیص داده، انجام می‏دهد؛ به عبارت دیگر، تمام افعال ارادی آدمی، تابع حسن و قبحی است که تشخیص می‏دهد. «حجاب و بی‏ حجابی» نیز از این چارچوب برون نیست. عده‏ا ی حجاب را نیک می‏دانند و بدان پایبندند و در مقابل، بی‏ حجابی را زشت 

  • arezoo aghabarati


حجـــــاب محدودیّـت اســت،بـــــــرای چشمهـــــــای شیطــــــانی... 

حجاب ، امنیت و آسایش و آرامش را به همراه خود می آورد

 

حجاب وپوشش برای پوشاندن زشتی های حیوانی است که فضائی برای ظهورزیبائی های انسانی پیدا شود.


زن عفیف زیباست وعفتش به او قدرتی می دهد که
قوی ترین مردان در برابر او به خضوع وادارمی کند

  • arezoo aghabarati

حجاب : تلالو شبنم بر گل است.

حجاب : آوای ملکوتی جمال طلبی زن است .

حجاب : ترنم ایمان بر لبان گویای غیرت است .

حجاب : بوی خوش عفاف است .

حجاب : در بر گیرنده عفت و حیا است .

حجاب : سپری است قوی در برابر شمشیر های تهاجم فرهنگی .

حجاب : فریاد و رنگ تقوی است .

حجاب : نشان وقار و علامت افتخار و عزت نفس است .

حجاب : سایبانی است در برابر نگاه های تند و سوزان هرز آلود .

  • arezoo aghabarati


پوستر حجاب (9)

یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستان های صحرایی هم مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می کردند. اوضاع مجروحین به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی خونریزی شدیدی داشت. مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.

  • arezoo aghabarati

افسران - بنده گناهکارو خدا

  • arezoo aghabarati

براستی آیا حجاب محدودیت است یا مصونیت؟

گزارش تصویری:

  • arezoo aghabarati

بررسی مبانی حجاب و عفاف در قرآن

چکیده

            «حجاب و عفاف»در قاموس بشری ، واژه های آشنایی هستند که در گذر زمان از سنت به سوی  مدرنیته ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است . در این میان مردان و زنان (به خصوص زنان) در مسیر تند باد حرکت به سوی مدرنیسم ، در معرض برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی قرار گرفتند تا در توسعه سرمایه داری نقش خویش را ایفا کنند .

            اما با گذر زمان از هویت و شخصیت و ماهیت خود بیشتر دور شدند ، و در یک حرکت جدید با بازگشت دوباره به سوی منیت خویش و توجه به سرشت و طبیعت و احتیاجات حقیقی خودرا ، در میان معنویت ، هویت خویش را در «عفاف و حجاب» جستجو کردند .

            نگاهی به مبانی «حجاب و عفاف» که برخاسته از حقایق دین و در افق بالاتر از عالم ماده تدوین و تبیین شده است ، در عصر برهنگی ، تنها پاسخ مثبت و حقیقی به نیازهای درونی و بازگشت به گرایش های فطری جامعه انسانی است که سلامت ،امنیت ، معنویت و کمال را در خانواده و اجتماع میسور می سازد ؛ و این انتخاب  تنها راه رسیدن به کمال و سعادت الهی است ، مبانی و ریشه و راه های این حقیقت را می توان از بطن قرآن و روایت های اصیل اسلامی به دست آورد .

  • arezoo aghabarati
حجاب و عفاف در قرآن کریم
حجاب و عفاف در قرآن کریم


 «یا ایها النبی، قل لازواجک و بنائک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّّ من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً؛ ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو روسری های بلند بر خود بیفکنند، این عمل مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند و خداوند آمرزنده ی مهربان است» . (1) (سوره احزاب، آیه ی 59) 
  • arezoo aghabarati


مفهوم کلمه حجاب (پوشش)حجاب:
در پرده کردن، حجب، بازداشتن از در آمدن (از منتهی الارب).«دهار» و «زوزنی» به معنی روگیری، عفاف، شرم کردن، حیا:مرا به عرض تمنا حجاب نگذارد وگر خموش شوم اضطراب نگذارد ،لغت حجاب به معنی جدایی، پوششی است که زن را از دنیای مرد، جدا می‌کند. در مفهوم دیگر، حجاب، حدفاصل بین برگزیده و لعن شده و نیز به معنی جوهر مادی در معراج عرفانی به کار می‌رود:تو خود حجاب خودی، حافظ از میان برخیز«حجاب» به مفهومی دیگر: حد نهایی جدایی مذهبی – اجتماعی که شمول روحی این جهان می‌باشد، به کار رفته است. گاه به معنای ایستای خود، جنبه دیالکتیک دارد، یعنی مبادله یا برخورد که تغییرات یک وضع را شامل می‌شود.اما مفهوم اخص آن، پوششی است که در اطراف یک زن یا یک شیء قرار می‌گیرد تا او را کاملاً از دیدگاه عموم محفوظ دارد.

  • arezoo aghabarati
خداوند حجاب را از جنس محبت آفرید.


           

 

 

 

داستان خلقت: “و خداوند انسان را نیمی از جنس مرد و نیمی از جنس زن آفرید و فرمود: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ …”

 

آن هنگام که حضرت حق، روح اشرف مخلوقات را در کالبد این آفریده‌ی شگرف می‌دمید، به هر نیم موهبتهایی بخشید و هر کدام را نسبت به دیگری نیازمند نمود.

 

فرشتگان درگاه الهی مأمور شدند به این‌که خاک خلقت زن را بیشتر غربال کنند تا نرمی وجود او بیشتر شود.

 

اما برای مرد اینچنین نبود، چون مرد باید با زبری روزگار روبرو می‌شد و اندکی ضمختی در وجودش لازم بود.

 

باری تعالی زن را ریحانه خلق کرد و مرد را عماد. زن را گلی برای مرد و مرد را ساقه‌ای برای زن آفرید.

 

زن به مرد جلال و شکوه بخشید و مرد به زن راست‌قامتی و ایستادگی؛ و هر دو مایه‌ی آرامش هم شدند.

 

زن رنگ شد و عطر شد تا مرد خواستنی و دیدنی شود و مرد خار شد و ریشه شد تا زن از گزند باد و بید در امان باشد. زن جلوه‌ی احساس شد و مرد نماد اقتدار.

 

آنچه که از موهبت حیا و عفت و حجب در کاسه‌ی دل زن ریخته شد بیش از مرد بود. به درون رگ مرد نیز رشک و تعصب و غیرت تزریق شد. محبت، عشق، دلدادگی، وفاداری، زیبادوستی و پاکدامنی نیز بین هر دو نیمه وجود بشر به یکسان تقسیم شد.

 

زن در کلاس صبر و ناز و انتظار شاگرد اول شد و مرد در کلاس تمنّا و نیاز و تلاش برای وصال. زن آموخت که چگونه دل برباید و مرد آموخت که چگونه دل به دست آرد.

  • arezoo aghabarati